دست های رأفت

دست های رافت

سه شنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۲:۳۳ ق.ظ


گاهی لحظه به بنده ام می گذرد که در دلش نه کفر باشد و نه ایمان

...

امروز هم گذشت و نمی دانم که از سخت جانی ام بنویسم یا

از آن لحظاتی که همه عزیزانت دست های بلند شده

و خالی و پر از اضطرار مرا دیدند..

و مرا در آغوش نگاهشان پناه دادند..

سبک بال تر ازهمیشه

و منقطع از

همه عوالم به سوی تو و عزیزان درگهت

با آیه های نور و یس گذشت


لحظات شب آخر شعبان المعظم و

اولین شب عزیز ماه رمضان


...


یا الله ..

این غریب و غریق و غوطه ور در نعمتت را رها نکن



پ.ن:

تمت ...




۹۸/۰۲/۱۷
-->