دست های رأفت

.

شنبه, ۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۳۵ ق.ظ


نشان ز عالم آوارگی نبود هنوز

که ساخت عشق تو آواره جهان مارا
.
.

  تنها تو بودی که خوب فهمید
 استخوانی که در گلوی علی بود سه شعبه داشت

 شش ماه علی بودن را طاقت آوردی
 خون تو جاذبهء زمین را بی اعتبار کرد . .


 حالا پدرت یک قدم می رود  بر می گردد
 می رود  بر می گردد
     می رود...
 . 

.




۹۲/۰۴/۰۱
-->