دست های رأفت

۷ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

از فراق. .

پنجشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۲، ۰۴:۴۴ ب.ظ



کجاست خیمه ی یار تا که نجاتم دهد . . 



پ.ن:

دیشب حاج آقا در مورد نماز صحبت می کردند

اینکه اگر محکم بشه هیچ امری متزلزل نمی شود

و اگر مقبول باشد همه چیز قبول خواهد شد

اون موقع اگر حتی حضرت رو هم زیارت کردی تعجب نکن

چون باطن نماز خود ائمه صلوات الله علیهم اجمعین اند.


نقلی کردند از حضرت ایت الله بهجت 

که یک شب نه ربیعی فرموده بودند:


در نماز حج است ،قیام و قعودش

طواف و مهر چون خانه کعبه است 



پ.ن:

اما حزنی فسرمد .



۱ نظر ۲۷ تیر ۹۲ ، ۱۶:۴۴

.

يكشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۴۳ ق.ظ



که شهید خنجر ناز تو شده عالمی و تپیده من . . 



یا حسین . . بوی حرم را 

به امانت نگه داشته ام . .

یادم نمی رود ،درست از همین فاصله بود 

یا حسین . . به قربانی شش ماهه قسم 

چشم های ناتوانم هنوز امید دارند . . 



۲۳ تیر ۹۲ ، ۰۱:۴۳

اللهم بلغنا رمضان

سه شنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۴۴ ق.ظ


یقول الإمام الصادق عیه السلام : من عرف فاطمة حق معرفتها، فقد ادرک لیلة القدر..

والله عز وجل قال: وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ

وکذلک قال الإمام: وإنما سمیت فاطمة؛ لأنّ الخلق فطموا عن معرفتها


بحار الانوارجلد۴۳  ص ۶۵






پ.ن:

 چشم های شما معنا بخش معصومیت و معرفت بود
 باورم نمی شود. .  اما   
 به امید دیدار انشا الله .  .




۱۸ تیر ۹۲ ، ۰۱:۴۴



گشاده کار مشتاقان در آن ابروی دلبند است





پ.ن:

حرمت تنها مأمن دل تنهایم است

یک لحظه نظاره ی ایوان طلایی و پنجره فولاد و کبوتر های آگاه بارگاهت

کافی است تا هر آنچه غم است از وجود پاک شود

.

.

صلی الله علیک یا ابالحسن

یا علی ابن موسی الرضا




۱۴ تیر ۹۲ ، ۱۵:۱۸

.

چهارشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۲، ۰۸:۱۶ ب.ظ

  بسم الله الرحمن الرحیم


* وَإِن تُطِعْ أَکْثَرَ‌ مَن فِی الْأَرْ‌ضِ یُضِلُّوکَ عَن سَبِیلِ اللَّـهِ ۚ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُ‌صُونَ *

 


 انعام- ۱۱۶

۱ نظر ۰۵ تیر ۹۲ ، ۲۰:۱۶

..

دوشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۴۰ ق.ظ


من راضیم هرگز نیاید تا نفهمیدیم

عشقش فروشی نیست  مردم عشق کالا نیست

مرا ببخش اگر که سلام یادم رفت . .


نمی دانم چطور شروع کنم

هیچ موقع حرف زدن بلد نبودم

چه رسد به نوشتن

حتی اگر هم می دانستم

کدام قلم است که سزاوار مدح شما باشد ؟

خواستم از شب میلاد  بنویسم و

از نماز شب حکیمه خاتون . .

از بی تابی مادر بزرگوارتان حضرت نرجس بنویسم


آمدم سلام کنم دلم مدینه رفت

  به عهدم پایبندم

از مادرم نمی نویسم

او پنهان است . .

شما از هر کسی بهتر می دانید . .

اما ای صاحبِ  زمان ِما . . ای همه عالم به فدایتان

اگر زمین انتظار نمی کشد

آسمان پر است از انتظار

می گویند که هر شب شحقه ای در آسمان با این جمله سکوت می کند 

که آرام باش . .  مهدی  خواهد آمد

 . .



ای سید و مولای ما دعا کن برای ما





پ. ن :

باز هم بیا و با صوت آرام و مطمئنت  نماز بخوان

نماز خواندنت را بسیار دوست دارم



۰ نظر ۰۳ تیر ۹۲ ، ۰۲:۴۰

.

شنبه, ۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۳۵ ق.ظ


نشان ز عالم آوارگی نبود هنوز

که ساخت عشق تو آواره جهان مارا
.
.

  تنها تو بودی که خوب فهمید
 استخوانی که در گلوی علی بود سه شعبه داشت

 شش ماه علی بودن را طاقت آوردی
 خون تو جاذبهء زمین را بی اعتبار کرد . .


 حالا پدرت یک قدم می رود  بر می گردد
 می رود  بر می گردد
     می رود...
 . 

.




۰۱ تیر ۹۲ ، ۰۱:۳۵
-->