دست های رأفت

اللهم رب شهر رمضان...

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۳۱ ق.ظ


دستانم بی اختیار می لرزد

کتاب دعایم روبرویم باز است

ورق  می زنم و دنبال خطبه شعبانیه ام 

در دلم نامت را فریاد می زنم

به افتتاح که میرسم دست به چوب نرده و فرش های قرمز منتهی به ضریحت قفل می شود 

به ابی حمزه که میرسم امام رضا را از چراغ سبز زیرزمین قسم می دهم

بی طاقتی ام را زیارت تو آرام می کند فقط

شروع نکرده از غمت می میرم

چند روزی است بی اختیار چشمانم تار است

باور نمی کنم رمضان باشد و برات من نباشد

مرا پیش خودت ببر

مرا برای خودت نگه دار

چند سالی می گذرد و با اشک تو روزه هایم را افطار می کنم


دلم گرفته ..دوباره این شبا برا حرم گرفته

بمیرم از غمت..

.


به مادرم سلام می کنم

۰۸ تیر ۹۳ ، ۰۱:۳۱

یا ابا صالح المهدی ادرکنی ..

پنجشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۵۴ ب.ظ

همه تو را می خوانند 

هر دلی با هوای خودش نامت را صدا می زند 

این ما نیستیم که سر سوزن ارزش گوشه چشم شما را داشته باشیم

این رآفت شماست که محبین تان را از یاد نمی برید

رویم سیاه که شیعه حقیقی تو نیستم

...


من حالا که به اینجا می رسم 

سنگینی بغض هایم لرزه به دستان و شانه هایم می آورد

فریاد های دلم را جز شما که کسی نمی شنود

بغض های گلویم را هر چند سخت همچنان سنگین حفظ خواهم کرد تا به زیارت تو برسم

این شکوه ها را فقط چند فراز از زیارت تو آرام می کند 

....


دلمان را قوی کردیم به وعده ی حق ات 

همانی که آقا با صوت مطمئن اش یاد آوری مان می کند 



اما ای امام حاضرم ای که جمیع امور عالم در مقابل قدم های مبارکت 

خاضع و خاشع اند 

به انتظاری که خودت داری قسم


 زود تر بیا ...





 



 

۲۲ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۵۴

تو خود از همه منتظر تری...

پنجشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۳۸ ب.ظ



ای مولای ما دعا کن برای این دلهای شکسته 

خودت شاهدی

انتظار نمی دانیم 

ولی طاقت دوری کربلا نداریم

ای سید ما  ای آرامش همیشگی دلها دعا کن برای ما 





۲۲ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۳۸

محبت با غریبان بیشتر کن...

سه شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۳۵ ق.ظ


دلم را جز تو کس دلبر نباشد

به جز شور توام در سر نباشد

..

.



پ.ن:


استاد از درس های عاشورا می گفتن

اینکه حضرت در کربلا نشان دادند  که هیج حکمی در اسلام نیست

که نتوان آن را انجام داد ..حتی در سخت ترین شرایط


می شود سی هزار سرباز جنگی محاصره ات کرده  باشند و شب زنده داری کنی

می شود زیر باران تیر باشی و نمازت را اول وقت اقامه کنی

می توانی حجابت را حفظ کنی

می شود قرآن بخوانی وانفاق کنی ...


...

..

دلم به سویت پر می کشد

چرا این دلتنگی هر بار سوزان تر است ...





۲۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۳۵

نه آبی ..نه خاکی..

جمعه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۰۶ ب.ظ


من می دانستم 

که حزن احساس همیشه ی اوست از بندی که بشر دست و پای خود را به

 آن بسته است .

.

.

.

پ.ن:


هر بار از فاصله ی چند کیلومتر مانده به اهواز تفاوت عطر خاک حس می شود .

هویزه نه آبی نه خاکی را  هدیه ام کرد و  ما بقی اش بغض  و حسرت...


پ.ن:


به اذن و اجازه ی تو

خدایا ما را از بنده های مخلص خود قرار ده..  



۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۰:۰۶

بوجهک الباقی بعد فنا کلی شی

پنجشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۱۰ ب.ظ


فَما کانَت اِلاّ ساعَةً وَ اِذاً بِوَلَدِی الحُسَینِ قَد اَقبَلَ وَ قالَ السَّلامُ عَلَیکِ یا اُمّاهُ!

فَقُلتُ وَ عَلَیکَ السَّلامُ یا وَلَدی وَ یا قُرَّةَ عَینی وَ ثَمَرَةَ فُؤادی.

...
..
.
                           زهراترین زهره زهرای خلقت 
                        لیلاترین لیلی لیلای خلقت 

                    ای زینت پدر
۱ نظر ۱۵ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۱۰

افوض امری الی الله ..

پنجشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۱۶ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم


وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ‌ عَلَیْهِ فَنَادَىٰ فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَـٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ ﴿٨٧

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ ۚ وَکَذَٰلِکَ نُنجِی الْمُؤْمِنِینَ ﴿٨٨




پ.ن:

أوّل العلم معرفة الجبّار و آخر العلم تفویض الأمر الیه؛ 


پ.ن:

بشوی اوراق اگر همدرس مایی

که علم عشق در دفتر نباشد

..

.



۱ نظر ۰۳ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۱۶

قدر عشقت...صبر من..

شنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۰۹ ب.ظ


می دانم اسمم عاشق نیست اما ..

به مشتاقی ات :


تقدیم می شود به تو

به شما

و

به پدر و مادرم

..

.

می شود که قبول کنی ؟






۰ نظر ۲۸ دی ۹۲ ، ۲۲:۰۹


سرَش را همچون منی  نمی فهمد

لحظاتی که نوای دعای وداع

صحن های حرمت را طنین انداز بود ..

دو زانو گوشه ی فرش های صحن جامع نشسته بودم و ..

با باب الجوادت وداع می کردم

از همیشه غمگین تر و ناتوان تر..

باز هم تنهایی بود و عید و بود این بار براتی نبود ..

نمی دانم لایق سفره ات نبوده ام لابد

..

.

حالا که عرفه گذشته و ربیع آمده

مهربانی ات به جای ورودی مشهد

از این جا قلبم را فشار می دهد

دلم سخت تنگ است

سخت روضه ی رواق امام می خواهد

روضه ی سوغاتی پیرهن کهنه

دلم فقط تو را می خواهد

این بار هم مرا برسان

...

دستانم خالی اند

...

صلی الله علیک امام رئوفم









۰ نظر ۲۵ دی ۹۲ ، ۱۹:۱۷

یا الله..

جمعه, ۲۰ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۴۹ ب.ظ


خدایا از تو زیبا تر ندیدم ..

.

.

۰ نظر ۲۰ دی ۹۲ ، ۲۲:۴۹
-->